امروز دلم اونقد شکست که دیگه دلی واسم نمونده ...
گناهم عشق بودو سزاوار جفا بودم
نظرات شما عزیزان:
که تنهایی شود نصیبم از آن بی نهایت دوست داشتن ها
سکوتم گرچه با رویت خداحافظ بگفت اما
بیاد بی وفایی ها اشکریزان در خفا بودم
برو اما یادت باشد امروز هم جفا کردی
برو با هرکه میلت میکشد اورا
ببر از یاد که با این دل شکسته
لحظه ای بودی,خندیدی و صفا کردی
من از نامردان در عجب نیستم
که بیش از بی وفایی هیچ نمی دانند
واگر شکایت میکنم بی ادب نیستم
برو از خوبرویان انتظاری نیست
برو از شوق من در قلب تو هیچ التهابی نیست
برو با ماه رویان بنشین واسم ماراهم ببر از یاد
برو دیدم تورا بر قلب من هیچ التفاتی نیست
ندارم چهره چون ماته وندارم نرگسی شکفته بر صورت
ندارم لعل آبداروندارم زلف های پیچ وتابدار
ندارم چون صنوبر تن
اگر روزی گذر کردی از صحرای تنهایی
وبرسنگی گذشتی و پرسیدی که نامت چیست و پاسخ نشنیدی
سلام بر تربت آن یار دیرین رسان و یاد آن روزها
بایم قطره ای از اشک هم کافیست
مرا راهی جز این مرگ هم نبود
اگر راهی بجز رفتن نداری تو
وبلاگ خیلی زیبایی داریدومطالبش بسیر زیباست.
خوشحال میشم ازوبلاگم دیدن کنید.
baraneashgh.blogfa.com
1 حس غریب و سخت
شبهایت خالی ازین قصه ی شبانه باد
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |